... فِتیَه

إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى

... فِتیَه

إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى

وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ

الهم الرزقنی شفاعه الحسین یوم الورود

۲۰فروردين

با گروهی جدید در رابطه با مساله فرهنگی خاصی کار می کنم . هر چه می گویم این آدمهای این عصر پیچیده اند و این روشهای فعالیت فرهنگی سطحی و کلیشه ای هیچ اثری ندارد قبول نمی کنند که نمی کنند در حال فکر بودم که این مساله به ذهنم آمد که مولای ما علی علیه السلام  در آن موقع که معاویه در شام  به کودکان گوسفندی به نام خود  می داد و پس از مدتی به نام علی علیه السلام پس می گرفت در مقابل این پیچیدگی  مولای ما چه کرده ... شاید در کوفه با چهره ای پوشیده و بدون نام و نشان برای یتیمان غذا می برده ... چه جالب و چقدر پیچیده تر و موثرتر .

على آقایى جشفقانى
۲۰بهمن

در کنار حرم امام رضا (ع) از آقا خواستم تا داخل حرم هستم صله اى عنایت شود و در فکر بزرگوارى و کرامت آل الله و حقارت خودم بودم که شکلانى از دست کسى نصیبم شد ٠ خنده ام گرفته بود به یاد صحبت آیة الله ناصرى افتادم که مى فرمودند فلان طلبه پس از طى ریاضات شرعیه فراوان  منتظر بود تا سیرت واقعى افراد رو ببینه که ندا آمد تو ظرفیت این چیزها رو ندارى ما به تو سیرت هندوانه ها رو عطا کردیم و آیة الله ناصرى می گفت با اون مى رفتیم میوه فروشی هندوانه هاى عالى مى خریدیم ... الحمد لله

على آقایى جشفقانى
۰۱بهمن

انگار عمر هم طولانى که مى شود در قسمت پیریست فقط ، دوران سخت زندگى کشدار مى شود ...



طول عمر ما،
سنّ و سال ماست
عرض عمر ما
قیل و قال ماست 
ارتفاع عمر
پر و بال ماست
حجم عمر ما کمال ماست
انتخاب کن عزیز 
 
کاشانى
على آقایى جشفقانى
۲۶دی

با دوستى صحبت مرگ و نفاق مى کردیم و دوستم مى گفت آماده بودن براى مرگ یعنى زندگى بدون نفاق و ...

وقتى دیگر و از خدا خواسته که خدایا  احوالاتم چگونه است ،  سرمست از اینکه منهم کفنى خریده ام و رضایت والدینم  بروى آن با امضاهایشان تائید گردیده ؛ ناگهان امتحانى در نزدیکى خانه همان عزیز پیش آمد که تا لحظاتى مات و متحیر بودم و چونان صاعقه اى مرگبار بر سرم فرود آمد و فهمیدم این گرگ درون بوده که با یکى از پیچیده ترین روشهایش یعنى عُجب چونان آرایشى به اعمال مى دهد که بنده بدبخت که هنوز راه را شروع نکرده خیال زبدةالعارفین در سر می پروراند . از خدا باید بخواهیم درونمان را به ما نشان دهد خوب به عمق حقارتمان پى مى بریم . 


وَهُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَیَعْفُو عَنِ السَّیِّئَاتِ وَیَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ

گفت دانایی که گرگی خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر
لاجرم جاریست پیکاری سترگ
روز و شب مابین این انسان و گرگ
زور بازو چاره ی این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست
ای بسا انسان رنجور پریش
سخت پیچیده گلوی گرگ خویش
وی بسا زور آفرین مرد دلیر
هست در چنگال گرگ خود اسیر
هر که گرگش را در اندازد به خاک
رفته رفته می شود انسان پاک

وآنکه از گرگش خورد هر دم شکست

گرچه انسان می نماید گرگ هست

وآنکه با گرگش مدارا میکند

خلق و خوی گرگ پیدا میکند

در جوانی جان گرگت را بگیر!

وای اگر این گرگ گردد با تو پیر

روز پیری گر که باشی همچو شیر

ناتوانی در مصاف گرگ پیر

مردمان گر یکدیگر را می درند

گرگ هاشان رهنما و رهبرند

این که انسان هست این سان دردمند

گرگها فرمانروایی می کنند

وآن ستمکاران که باهم محرمند

گرگ هاشان آشنایان هم اند

گرگ ها همراه و انسان ها غریب

با که باید گفت این حال عجیب؟!


فریدون مشیرى

على آقایى جشفقانى
۲۱دی

از نشانه هاى مومن که در قرآن ذکر شده به حالت روحانى مى توان اشاره کرد که در هنگام یاد خدا به مومن دست مى دهد که قرآن این حالت را با کلمه "وَجِلَت قلوبهم" و در جاى دیگر " تَقْشَعِر منه جلود" بیان نموده است . ماوراء  چه پیچیده است که انسان فقط در بیان حالاتش درمانده. خداى مهربان از کدام ترس به هنگام یادش مى گوید چه حس غریبى  


دستم نداد قوت رفتن به پیش دوست             چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم


على آقایى جشفقانى