جهاد من ....

تو را که میبینم به عمق حقارت خود پی میبرم 

نام کوچک تو آرزوی ما شد

میم مثل محسن ....

محسن حججی که شهید شد .....

فضای رسانه ای پر شد ، بعضی از کج اندیشان حرفهای مبتذلی زدند

پیامهای زیبایی از اقشار مختلف حول این موضوع ارسال شد 

خون تازه ای در رگهای انقلابیون جوشید 

برای مدتی تعفن بحثهای این چند وقت کنار رفت

نخ تسبیحی شد بین ایرانیان و من خوشحالم در این اتمسفر 

چه قدرتی داشت این خون و این نگاه نافذ همه را تکان داد

.

.

.

به قول مرحوم آیت الله بهاالدینی که در رابطه با شهدای کربلا فرموده بودند که انگار روی تک تک شهدای کربلا کار شده بود 

انگار روی این شهید عزیز کار شده بود . 

این روزها .....

دقیقا یک سال شد تا توانستم دوباره بنویسم اینجا .

خدا میداند این زندگی سینوسی پیچیده را برای چه طراحی کرده . من هم خود به تماشا نشسته ام . گویا هر روز صبح فیلمنامه همان روز را دستت میدهند و تو بازی میکنی و خودت هم میبینی بازیت را همزمان بعد به تو آخر شب میگویند خوب بود یا افتضاح کردی ولی آن پرده دیگر تکرار نمیشود میروی برای پرده بعدی .

از اینکه خدا برای تو چنین نسخه ای پیچیده رنجور مباش که میگویند خداوند از همه چیز بر بنده اش آگاه تر است و در حد توانش امتحانش میکند . فقط به آینده نگاه کن و مدام بازنگری کن در خودت . انگار مرتب پوس می اندازی . این قبض و بسط ها هم خوب نیست از شیطان است و نفس لجام گسیخته و سرکش ولی میزان سن اگر رعایت شود و بازی در چارچوب کارکتر مورد نظر باشد لنگ لنگان به فضل خودش می شود .

ملک تسدید ...

دو ماه پیش بود که با واسطه شخصی بهم معرفی شد و گفت میتونه کاری رو برای من انجام بده ولی با زدوبند و دریافت رشوه زیاد .تحقیق کردم دیدم واقعا میتونه انجام بده و چند روز هم زنگ میزد ولی من قطعا منصرف شده بودم و جوابش رو نمیدادم . امشب تو اخبار شنیدم همشون رو اطلاعات سپاه دستگیر کرده .

خدایا شکرت .

پ . ن - یاد سخنرانی عزیز جان سید بزرگوار حاج آقای فاطمی نیا در مورد ملک تسدید و اینکه بازدارنده است و محافظ افتادم . 

گذر عمر ...

'' فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست

..

بی تو چقدر خورد و خمیرند لحظه ها! ''